مناجات با خداوند و روضه سیدالشهدا علیه السلام
مـویم سـفـید گـشـته و رویـم سـیاه شد رویم سـیاه هر چه که شد از گـناه شد سـرمـایـۀ جـوانـیام ارزان فـروخـتـم طی شد جـوانی من و عـمرم تـباه شد تو اخـتیار دادی و گـفتی که بنده باش صد حیف از این اراده که خرج گناه شد یک بار هـم شـده بـزنـم امـتحـان بکن شاید گدای شب به شبت سر به راه شد رویی برای توبه نماندهاست ای کریم امــا دوبــاره ذکــر لـبــم یـا اِلٰــه شــد لطف تو بود، فاطـمه ما را قبول کرد اشکم هـمیشه خـرج مصیبات شاه شد این جـمله را به نیت روضه نوشـتهام آقـا کـه رفـت، زیـنب او بـیپـنـاه شـد اهل زمـین و اهل سـمـا نـاله میزدند شمـر لـعـین که واردِ در قـتـلگـاه شـد وای از دمی که لشکر اعدا نکرد شرم بعد از غـروب نیت شان خـیمه گاه شد یک سو سنان و یک طرف دشت، حرمله زینب مـیـان قـائـلـه بیتـکـیـهگـاه شـد |